چامورجو: اصول و اساس همیشه باید مق
Persian, 12 Kasım 2012 02:13کنعان چامورجو محقق و نویسنده در برنامه ترتیب یافته از سوی بنیاد فرهنگی همبستگی با اهل بیت (Ehdav) در انطاکیه به مناسبت عید غدیر خم گفت: "عشق و علاقه به امام علی و اهل بیت را به عشقی رمانتیک تبدیل کردند."
46 سال پیش یک خانواده سنی در سیواس دچار مسمومیت گازی شدند. مادر و بچه ها در اثر گازگرفتگی بر زمین افتادند، در نتیجه فریادهای مادر، همسایه علوی آنان درب منزل را شکسته و وارد خانه شده سپس درب و پنجره ها را باز کرده و برای نجات خانواده سنی تلاش کرد.
مادر خانواده علوی، پسر 6 ساله همسایه سنی را که در اثر مسمومیت بر زمین افتاده بود به بیرون برده و با خوراندن ماست و استنشاق هوای تازه وی را نجات داد.
اکنون همان کودک در عید غدیر خم مقابل شما ایستاده و با شما سخن می گوید...
اهالی محترم انطاکیه و دوستان عزیز
به مناسبت عید غدیر خم از حضور در کنار شما عزیزان در شهر انطاکیه خوشحال و خرسند می باشم...
رسول خدا (ص) به امام علی (ع) وصیت کرده بودند که پس از ایشان با سه گروه مبارزه کنند که آن سه گروه نیز عبارت بودند از: ناکثين ، قاسطين و مارقين.
گروه اول یعنی کسانی که در جنگ جمل پیمان شکنی کردند، گروه دوم ظالمینی که در جنگ صفین در مقابل حضرت علی دست به شورش زدند و گروه سوم نیز خوارج هستند که در جنگ نهروان از دین خارج شدند.
در تجربه تاریخی اسلام، جنگ نهروان با گروه افراطی و تکفیری موسوم به "خوارج" روی داد.
ماهیت اصلی خوارج در وجود تعابیر و تفاسیر بیش از حد در آن جامعه بود. یعنی آیه های قرآن را به دلخواه و با سلیقه شخصی تفسیر می نمودند.
تنها تفاسیر خود را تایید و قبول کرده و کسانیکه این تفاسیر را قبول نمی کردند را می کشتند.
این سیستم و روش توسط ابن تیمیه که مجتهدی افراطی در مذهب حنبلی بود، ادامه یافت.
ایدوئولوژی القاعده یعنی خوارج امروزی، از مکتب ابن تیمیه پیروی می کند.
وهابیت عربستان سعودی در واقع تظاهر سیاسی این گروه به شمار می آید...
وهابی گری، یک ژاندارمری از دو ژاندارمری دوقلوی نظامی انگلو – فرانک رژیم "خاورمیانه" می باشد. دومین ژاندارمری نیز رژیم صهیونیستی است که موسس دولت ملی یهودی به سبک آمریکایی می باشد.
انگلیسیها با وهابی گری برای کنترل حجاز و با صهیونیست نیز برای کنترل بلاد دمشق دو مرکز تأسیس کردند.
امروز لژیونرهای چند ملیتی که در مبارزه جهت یافته آمریکایی در داخل سوریه انجام وظیفه می کنند، از پایگاه نظامی وهابی گری آمده اند.
برای فهمیدن این موضوع که درک ابن تیمیه گری تندرو مذهب حنفی از دین چه چیزی می باشد، مشاهده صحنه های مشهور سر بریدن کافی می باشد.
حتی مشاهده بمب گذاریهای انجام شده در مساجد، زیارتگاهها و کوچه و بازار بسیاری از نقاط دنیا که عراق در رأس آنها قرار دارد و کشتن هزار کودک و انسان بی گناه نیز کافی می باشد.
توده های افراطی و تکفیری مرز اخلاقی ندارند...
این توده، جنگی که در نهروان علیه حضرت علی (ع) شروع شده بود را در حال حاضر در سوریه و کشورهای دیگر ادامه می دهند.
جنگی که در گذشته علیه حضرت علی جریان داشت، در حقیقت امروز به عنوان جنگ در برابر علویها در جریان است.
علویها را بدون اهمیت دادن به کودک و بزرگسال آن کشته و آن را ثواب می دانند.
بدون شک معترضین سنی را نیز می کشند. آنها را نیز به همراه علویها کشته و خونشان را حلال می دانند!
چرا که آمریکا جنگ جهت یافته در سوریه را به عنوان جنگ داخلی اسلام برنامه ریزی کرد.
بر اساس این برنامه ریزی باید این جنگ تداوم جنگ نهروان می بود و تا حد ممکن در معرض دید عموم قرار داده می شد.
هدف از مخابره تصاویری که همراه با فریادهای الله اکبر سر می برند نیز همین می باشد...
جنگ داخلی برای توده افراطی و تکفیری، به منزله استراتژی و جنگ بیرونی نیز به معنای تاکتیک می باشد. این گروه به جنگ با علویها بیشتر از جنگیدن با امریکا اهمیت می دهند.
اختلاف توده افراطی و تکفیری با آمریکا بر سر مساله اقتدار می باشد. این گروه بدلیل واگذار نکردن اقتدار در افغانستان به آنها با آمریکا مشکل دارند.
ولی در سوریه زیر بیرق آمریکا مسلمانان را بیرحمانه می کشند. حتی برای اینکه کشتار مسلمانان را افزایش دهند از ناتو درخواست کمک می نمایند.
روابط آنها با امریکا در واقع تقارن ارتباط انگلستان با سلاطین آل سعود می باشد.
بهتر است اینگونه بگوییم:
مراکز وهابی گری و صهیونیستی از طرح آمریکا در مورد "خاورمیانه" حمایت لجستیکی به عمل می آورند در مقابل، سیستم نیروهای در حال حرکت تکفیری به عناصر تهدید کننده حمله می کنند.
حمله به سوریه نیز چیزی غیر از این نمی باشد.
به همان دلایل حزب الله و ایران را نیز دشمن خود می دانند.
حتی می توانیم بگوییم که بعد از سقوط صدام، عراق نیز به لیست آنها اضافه شده است...
با کمی دقت چیزی که در این نقشه به چشم می خورد، دقیقا همان فعالیت ضد کمونیستی در سالهای جنگ سرد می باشد.
بنا به تعبیر سید علی خامنه ای رهبر ایران دنیای "کاپیتوکراسی" یعنی دموکراسی کاپیتالیست، به جای دشمن سابق خود یعنی کمونیسم، امروز جبهه مقاومت را طرحریزی کرد.
مسلمانی که در گذشته به نفع حوزه کاپیتوکراسی علیه کمونیسم مبارزه می کرد، مقاومتی که امروز امپریالیست غربی را قبول ندارد، به عنوان دشمن قبول دارد.
دوستان گرامی و اهالی محترم انطاکیه
همانگونه که اطلاع دارید اولین بحران داخلی اسلام، بعد از وفات پیامبر گرامی آغاز شد.
رسول خدا مسیر تاریخ اسلام را پس از وفات خودشان در روز غدیر خم مشخص کرده بودند.
در روز غدیر خم مومنان نسبت به اسرار و حکمت ولایت آگاهی یافته بودند.
ولی متاسفانه بعد از وفات پیامبر، با مصلحتی که در حادثه سقیفه مطرح شد دستورات صادره در غدیر خم به تعویق افتاد.
نخستین حادثه ای که باعث مقدم شمردن مصالح بر اصول و اساس شد، همین جریان بود.
فرضیه باطل شدن اصول توسط مصلحت همزمان با حادثه سقیفه وارد محدوده اسلام شد.
سه جنگ داخلی یعنی جنگهای جمل، صفین و نهروان که پیامبر خبر آنرا به حضرت علی داده بود، توسط این اصول جرأت و جسارت یافت.
جواب این سوال که چرا مسلمانان در کنار امام حسین (ع) علیه یزید نجنگیدند نیز در همین جا می باشد.
حتی جواب علت حادثه خونین کربلا نیز در اینجا می باشد.
تاریخی که اجرای وصیت نامه پیامبر را در آن "خیمه" مصلحت ندیدند در کربلا خاتمه یافت.
پس از این تجربه تداوم مصلحت حادثه سقیفه توسط مسلمانان هیچ معنایی نداشت...
پیامبر اکرم (ص) در خطبه وداع دو چیز نفیس و گرانبها یعنی قرآن و اهل بیت را بین هزاران صحابه خود به امانت گذاشتند. بطوریکه اگر به این دو امانت نفیس توسل جویند، از راه راست منحرف نخواهند شد.
چندین مرتبه نیز به اینکه قرآن و اهل بیت نباید از هم جدا شوند تاکید نمودند.
این دو امانت گرانبها نباید تا روز قیامت از هم جدا شوند، بگونه ای که در این روز در کنار حوض کوثر بر پیامبر وارد شوند.
اصولی که اینهمه به آن تاکید شده، به آن اهمیت داده شده و مرکز توجه قرار داده شده فدای مصلحت گردید.
محافظه کارانی که امروزه حقیقت را فدای مصلحت کرده و نسبت به حقیقت ابراز صداقت نمی نمایند، چنین سابقه ی تاریخی دارند...
امام علی (ع) یکی از آن هزاران نفری نبود که در حجة الوداع برای آنان خطبه قرائت گردید بلکه شخصیتی بود که در بین هزاران نفر به امانت گذاشته شد.
در صورت پیروی از حضرت علی، ایشان همانند پناهگاهی انسان را از بدیها محافظت می کند.
این امام عزیز برای کسانی که اصول را مقدم بر مصلحت می دانند، همانند پناهگاه می باشد.
امام علی از تفکر انتقادی محافظت نموده و پناهگاهی برای ابراز کنندگان صداقت نسبت به حقیقت می باشد.
حضرت علی (ع) تنها شخصی بودند که همواره در کنار پیامبر شاهد نزول آیه به آیه قرآن بودند.
بنا به فرموده شخص پیامبر، "علی، هرآنچه که پیامبر دیده را دیده، هرآنچه که شنیده را شنیده و هر آنچه که می داند را نیز می داند". فقط تنها فرقشان در پیامبر نبودن علی بود.
امام علی (ع) شخصی بودند که قرآن کریم را با تاریخ منحصر به خود به ثبت رسانده بودند. ناقل تاریخ صحیح قرآن بودند. ایشان قرآن ناطق و زنده بودند.
کسانی که مخالف علی بودند، ایشان را بعنوان مانعی برای نوشتن تاریخی جدید برای قرآن می دیدند.
برای اینکه تاریخ صحیح نزول کتاب مقدس را تغییر بدهند، باید امام علی را از سر راه خود برمی داشتند.
به همین سبب، اصول تبعیت از اهل بیت و امام علی را به یک مسئله رومانتیک تبدیل کردند.
رمانتیکی که عبارت از عشق به اهل بیت می باشد...
یکی دیگر از راههای رهایی از اهل بیتی که ناقل تاریخ و تفسیر صحیح قرآن بودند، شعار "قرآن برای ما کافیست" بود.
با شعار "قرآن برای ما کافیست" تاریخ حقیقی نزول قرآن کریم را تغییر داده و از تاریخ نزول آن بر پیامبر عظیم الشان اسلام جدا ساختند.
با این عمل تصور نمودند که وحی بر آنان نازل شده است.
با تفاسیر نامنظم، نامرتب و بدو ن تاریخ، یک تاریخ جدید، جهشی و بیگانه از منشاء خود برای قرآن بوجود آوردند.
یک قرآن و اسلام بدون تاریخ، بدون آداب و رسوم، بی پایه، بی اساس، بدون رهبر، بدون دستورالعمل...
در حالیکه اسلام و قرآن با تاریخ، با قاعده، دارای دستورالعمل و دارای رهبر بود. پیامبر در زمان حیات خود همه موارد را بیان نموده بودند، در مورد خیانت در امانت هشدار داده بودند.
همانند آنچه که در حادثه سقیفه تصور می شد، آشفتگی و اضطراب وجود نداشت، جای نگرانی نبود...
زمانیکه اهل بیت و قرآن از هم جدا شوند، یک شکاف عمیق از اسلام بر جا می ماند.
تردیدی بزرگ و شکافی عمیق...
با جدایی اهل بیت و قرآن، چه چیزی بر جا می ماند؟
متنی خشک و خالی که از شرایط، زندگی، تاریخ، دلیل نزول، حوادث و افراد تفکیک شده است...
نسخه ای که معنا، ماهیت و محتوای آن نادیده گرفته شده است...
ظاهری که باطن آن از بین رفته است...
غربیها نام بنیاد گرایی به آن دادند.
بنیادگراهای اسلامی نیز می گفتند: "قرآن برای ما کافیست". اکنون نیز همان جمله را می گویند.
با گفتن "قرآن برای ما کافیست"، این کتاب آسمانی را از تاریخ، زندگی و سنت جدا کرده و می پرسند:
در کدامین آیه به ولایت علی اشاره شده است؟ از امام مهدی (عج) در کدامین آیه بحث شده است؟ و ...
پیامبر اکرم (ص) به همین دلیل فرمودند که قرآن و اهل بیت حتی در روز قیامت نیز نباید از هم جدا شوند!
در حالیکه قرآن بر اساس این نمونه نازل شده است، آیا باز جای بحث دارد؟
قرآن با استناد به منابع، هدف خود را بیان می دارد.
ولی اگر تاریخ نزول قرآن را نابود کرده و ناطق قرآن یعنی علی (ع) را از سر راه خود بردارید، تردیدی بزرگ از آن بر جا می ماند!...
این یک مشکل اصول و روش می باشد و کسی که خطای روش دارد احتمال درکش از قرآن و اسلام غیر ممکن می باشد.
ایجاد یک طرز تفکر دینی کاملا مخالف با دین پیامبر توسط سلاطین اموی، در سایه این طرز فهم و درک ذهنی و غیرمجرد از قرآن میسر شد.
افراطی گریهای القاعده نیز ماجرایی سیاسی است که در این مجرا جریان دارد...
القاعده فعالیتهای تروریستی را به عنوان یکی از روشهای سیاستمداری انتخاب نموده و می تواند آنرا به عنوان یک جریان ایدوئولوژیک نیز توصیف نماید.
روحهای پراکنده ای که در زیارتگاهها، مساجد و کوچه و بازار عراق، پاکستان، ایران و افغانستان بصورت وحشیانه بمب گذاری کرده و انسانهای معصوم را قتل عام می کنند، روحهایی هستند که وحدت قرآن و اهل بیت را تجزیه می کنند...
کمپین تبلیغاتی علیه سوریه که از سوی آل سعود، قطر و اردوغان حمایت مالی می شود، سعی دارد سنی گری سنتی را با وارثان صاحبان وحی بیگانه کند.
سنی گری سنتی که برای محبت اهل بیت اساس می باشد تحت حملات گروه تکفیری قرار دارد.
سعی دارند وحشی گری بمب گذاری در مساجد را از طریق سنی گری سنتی که وابسته به اصل "اهل قبله تکفیر نمی شود" می باشد، تایید کنند.
کسانی که می گویند: "مسلمانان برادر یکدیگرند، آمریکا خائن است" متاسفانه تا حد تبدیل شدن به یکی از اعضای ناتو، بیگانه شدند. دلیل این امر نیز محتاج بودن به دیکتاتوری عربستان سعودی و قطر می باشد.
رژیم بسته محافظه کار، برای دشمنی با پیروان اهل بیت تحریک و تشویق می کند.
سوالی که در اینجا مطرح می شود، اینست: دنیای خشن نیهیلیست افراطی و تکفیری چگونه به آسانی موفق به کنترل انسانها شد؟
دوستان ما در حزب اقتدار، انسانهایی که به وجدان و ایمان آنها اعتقاد داشتیم، چگونه به انسانهای بدون احساس حامی ترور تبدیل شدند؟
چگونه می شود که محافظه کاران قربانی ترور نیهیلیست شدن هزاران انسان را جشن بگیرند؟ از عملیات تروریستی که باعث کشته شدن انسانهای مظلوم می شود، خوشحال شوند؟...
تکفیری همانند یک توده سرطانی است که در درون اسلام بصورت بی هدف، بی حد و حصر، توخالی، بی مرام و نابود کننده رشد کرده است.
کسانی که بدون تردید در کمپین استیلای ناتو بر سوریه شرکت می کنند، انسانهایی هستند که این تومور در وجدانهای ریشه دوانده است.
به سکوت سلاحها، قطع شدن خون و خونریزی، مورد بحث قرار دادن مشکلات بصورت برادرنه اعتراض می کنند.
در بحران سوریه با حمایت از کمپین ناتو از پروژه کودتای مسلحانه حمایت می کنند.
کاری که اراده ملی باید آنرا انجام دهد، به مداخله نیروهای خارجی محول می کنند.
تحمل شنیدن هیچ سخنی را ندارند، تنها این جمله را ازبر کرده اند که؛ باید با اشغال سوریه رژیم آن را تغییر داد.
در بحبوحه کشتارهای سوریه، تمایز قایل شده و یکی را بر دیگری ترجیح می دهند. مثلا اگر سیاست نیروهای مقاومت باعث خونریزی شود، در مقابل آنان مقاومت نشان می دهند ولی کشتار تروریستها باعث خوشحالی آنها می شود.
به بهانه بحران در سوریه، در مقابل علویها، ایران و حزب الله به حرکات دور از انتظار دست می زنند.
با نفرتی نژاد پرستانه و تجزیه طلب اقدام به فعالیت سیستماتیک علوی هراسی می کنند.
نخبگان سیاسی و مذهبی سنی با همکاری امپریالیسم در مقابل وارثان حقیقی وحی کمپینهای بی اصل و اساس را ادامه می دهند.
این عمل بدور از انسانیت، شرف و انصاف می باشد...
دوستان گرانقدر
بحران داخلی اسلام را می توان به دو دوره تقسیم نمود.
بحران موجود در زمان دو خلیفه نخست و حوادث سقیفه که بحرانهایی قابل کنترل و مدیریت می باشند.
بحران بوجود آمده در زمان خلیفه سوم و پس از آن بحرانی غیر قانونی، غیر قابل کنترل و مخرب بود.
نظر علویها و سنی ها نیز اینگونه است.
سنی گری سنتی به عنوان فرهنگ عامه نیز به فرهنگ اهل بیت نزدیک است.
به دلیل دارا بودن این هویت، اختلاف شیعه و سنی که موضوع کتابهای کلام می باشد، به طور عموم به شکل اختلاف فکری قالب بندی شده و به بحران نوع دوم تبدیل نشده است.
اما در جریان حوداث اخیر سوریه، نخبگان جمعیت سنی باعث شدند که سنی گری سنتی در برابر گروه تکفیری تسلیم شوند. برای جدایی و تفرقه یک نقطه آغاز خطرناک ایجاد شده بود.
به همین دلیل، علمای سنی و رهبران سیاسی که به همراه پیروان اهل بیت در مقابل امپرالیسم مبارزه می کنند، بطور مرتب در رابطه با تومر تکفیرگرایی که در حال استیلای اهل سنت می باشد و متاستازی که این تومر در بدن ایجاد می کند، هشدار می دهند.
دوستان عزیز و اهالی محترم انطاکیه
نبوت تنها امکان و راه رسیدن به سرّ الهی می باشد. ولایت نیز وسیله ای برای حفاظت از آن سرّ می باشد.
سرّ، همان راز محبت می باشد و سرّی که پیامبر آموخته است را می توان با ولایت علی حفظ کرد.
مومنان محرم و ولیّ یکدیگر هستند و به همین دلیل نیز مومنین هم راز و محرم ظالمین نمی باشند و نمی توانند باشند.
ولایتی که در روز غدیر خم برای همه اعصار مشخص شد، روز جشن محرم و همراز شدن مومنین با یکدیگر بود. بسیاری از شاهدان آن لحظه از میراث ولایت به بهای جانشان محافظت کردند.
کسانی هم که مانند ما پس از صدها سال آن روز را گرامی می دارند، باید پناهگاه ولایت را ترجیح بدهند نه پناهگاه مصلحت را.
در خاتمه، یاد و خاطره سید روح الله خمینی (ره) را که بیرق ولایت را دوباره برافراشتند و یکی از حافظان اسرار ولایت بودند، همچنین جرات و جسارت زندگی با عزت و شرف را به مردم مظلوم و ستمدیده بخشیدند گرامی می دارم.
سلام و درود خود را نثار سید حسن نصرالله، پرچمدار قهرمان ولایت و جوانمرد بلاد دمشق می کنم.
سلام و درود بر رسول گرامی خدا، اهل بیت باعصمت و طهارت ایشان و اصحاب شریفشان.
احترام، ارادت و محبت خود را تقدیم همه شما عزیزان می دارم.
Persian, 12 Kasım 2012 02:13
Yorumlar (0)