در مورد مسئله ی سوریه دیگر صحبت نخواهم کرد. چرا که این مسئله دیگر در رسانه ها مطرح نیست و دلیلی ندارد که من دوباره این موضوع را بیان کنم. خدا را شکر که جبهه ی امپریالیست ها دوباره شکست خورد. خدا را شکر کسانی که طرف امپریالیست ها بودند مایوس شدند. خدا را شکر که جبهه ی به ظاهر ضعیف پیروز شد.
وزیر امور خارجه مان در ارمنستان است. در رسانه ها دیدم و حرف هایش را می پذیرم. تا زمانی که ارمنستان خاک آذربایجان را ترک نکند، تا زمانی که مرز های ترکیه را به رسمیت نشناسد، تا زمانی که به قتل هام ها پایان ندهد برقرار کردن ارتباط نزدیک با آنها غیر عقلانی ست.
فقط به این دلیل که صنعت توریسم گسترش خواهد یافت نمی توانیم مرزهایمان را باز کنیم و به آنها اجازه ورود دهیم. انگار 6 میلیارد جمعیت جهان برای ما کافی نیست و دو میلیون جمعیت ارمنستان فقط می تواند کشور ما را احیا کند.
به نظر من، فقط بستن مرزهای زمینی کافی نیست، راه هوایی را هم باید ببندیم. این کشور اهانتی انجام داده است. و هنوز هم به اهانت های خود در سطح بین المللی ادامه می دهد. تعدادی از دیپلمات های ما را هم به شهادت رسانده است.
صلح اولین آرزوی ماست. اما طرف مقابل هم باید خواهان این مسئله باشد. ارمنستان خاک کشور ما را، شش شهر از شهر های کشور ما را برای خود می داند، کوه های آرارات را نماد ملی و مقدس خود می نامد، مرز های ما را به رسمیت نمی شناسد، خاک قره باغ را اشغال کرده و یک میلیون ترک را مجبور به زندگی کردن در پادگان ها کرده است. با این اوصاف نزدیک شدن ما به آنها چه معنایی می تواند داشته باشد.
اگر وزیر امور خارجه ما این حرف ها را زده باشد، حقیقت را گفته است. حق با اوست و ما از او حمایت می کنیم.