بسم الله الرحمن الرحیم
جناب نایب رئیس گروه، میهمانان محترم و دوستان ارجمند، امروز علیرغم تمامی مشکلات توانستیم در سایه عنایت و توجه خداوند متعال و دعای خیر پدر و مادرهایمان و با حمایت شما همراهان و هم سنگران عزیز، زیر چتر بنیاد فرهنگی همبستگی با اهل بیت که مدال افتخار منطقه می باشد گرد هم آییم. از اینکه امشب در مراسم عید غدیر در سال 2012 که امسال برای چهاردهمین بار برگزار می گردد، مفتخر به ایراد سخنرانی شده ام، بسیار خرسند هستم.
همانگونه که مستحضرید و در آیه 3 سوره مبارکه مائده نیز آمده است "امروز روز تکامل دین، اتمام نعمت خداوند بر ما و انتخاب دین اسلام به عنوان آیینی استوار و پایدار" می باشد. در این روز حضرت محمد (ص) به هنگام بازگشت از سفر حج در ناحیه ای آباد و سرسبز به نام غدیر خم دو امانت نفیس و گرانبها (قرآن کریم و اهل بیت) را در بین حدودا 130 هزار مسلمان به امانت گذاشت. خطاب به انسانهایی که همچون روز محشر صحنه را پر کرده بودند و تا روز قیامت همچنان در صحنه باقی خواهند ماند، گفت: " هر آن کس که من مولای او هستم، پس علی مولای اوست. بار الها با دوستان علی دوست و با دشمنانش دشمن باش، به یاری کنندگان او یاری برسان و کسانی که او را تنها گذاشتند تنها بگذار، حق را به طور مداوم با علی اقامه کن!" بطور خلاصه امروز روز تکامل دین بر امت و روزی است که مقام ولایت، امامت، وصایت و خلافت از سوی پیامبر عظیم الشان اسلام به حضرت امیرالمومنین (ع) واگذار گردید. در چنین روزی برای اطاعت از امام علی (ع) و تجدید بیعت با ایشان خوش آمدید و غرور آفریدید! عید غدیر بزرگترین عید مسلمانان، عید مبارک قربان و همچنین عید جمهوریت را بر همه شما عزیزان تبریک می گویم!
دوستان عزیز بنیاد اهل بیت، بیهوده نیست که نام شهرمان انطاکیه که آسایشی بی نظیر به جهانیان و خاورمیانه و در راس آنها به کشورمان عرضه می دارد را پایتخت صلح و آرامش نهادیم. چرا که تنها روستای ارمنی کشورمان در سامان داغی واقع شده و تنها شهرداری مسیحی نیز در آرسوس می باشد. اما نمی دانم به چه دلیل در سالهای اخیر عده ای از نام "انطاکیه" که نشانگر تاریخ و مدنیت می باشد به درد آمده و نسبت به این نام حساس شده اند که می خواهند نام آنرا به "مرکز" تغییر دهند، گویی این شهر هیچ قدمت تاریخی و سابقه ای نداشته و در یک لحظه بوجود آمده است. در حالیکه ملل مختلف، فرهنگ و تاریخ خود را مورد مطالعه قرار داده و از آن حفاظت می کنند، کسانی که دوست دارند اهل "مرکز" ساختگی و قلابی بشوند از ما نیز می خواهند نام شهر باستانی و قدیمی انطاکیه را تغییر داده و از بین ببریم! ولی ما و تمام اهالی این شهر زاده و بزرگ شده انطاکیه بوده و در صورت لزوم جان خود را نیز در راهش فدا می کنیم! مدتی پیش فردی دلیل اینکه چرا در شناسنامه اش به جای نام انطاکیه مرکز می نویسند را پرسیده و به این امر اعتراض کرده بود. جواب خنده داری که بصورت رسمی از وزارت کشور آمد، دقیقا اینگونه بود؛ "ما به عنوان وزارتخانه تحقیق و پرس و جو کردیم، در استان هاتای با شهرستانی که نامش انطاکیه باشد، مواجه نشدیم!؟" به خاطر خدا شما بگویید، انسان به این جمله بخندد یا گریه کند؟! دلم نمی آید دروغ بگویم، ولی خب، شما که نام انطاکیه را سالیان سال است در شناسنامه ها ثبت کرده و در نامه های رسمی و اداری این شهر را با این نام می نوشتید، آیا منظورتان یک شهر خیالی و رویایی بود؟! به جای اینکه در پشت پرده بنا به دلایل مشکوک نام انطاکیه را با یک تصمیم آنی پاک کنید، شایسته است که با صاحبان شهر مشورت کرده در صورت لزوم به رفراندوم گذاشته و با صداقت و دموکراسی این کار را انجام دهید. از سوی دیگر، مرزهای جدیدی که شهردار هاتای با نگرانی از سیاست، نژاد و مذهب آنرا ترسیم می کند از هم اکنون باعث ناراحتی و نگرانی ما شده است.
نایب رئیس محترم گروه ، میهمانان گرامی، حوادث اخیر که در کشور دوست و همسایه مان سوریه قریب به دو سال به طول انجامید، متاسفانه بیش از همه، ما و منطقه را تحت تاثیر قرار داد. کسی که تا دیروز " برادر محترم، اسد " بود، امروز به یکباره "اسد ظالم و خائن" شد؟! جدای از پناهندگان معصوم، شبه نظامیان چند ملیتی القاعده که در این استان به آنها پناه داده شده، به سر بریدن اقوام و آشنایانمان در سوریه بسنده نکرده، به مردم اینجا نیز توهین کرده و آنان را تهدید می نمایند. آیا پاسخ مردم استان هاتای که در رفراندوم سال 1938 دولت خود را ملغی کرده و از صمیم قلب و با آغوشی باز به آتاتورک ترکیه "بلی" گفتند، اینست!؟ گویی حمایت همه جانبه از گروه مخالفین به نام کشور کافی نبوده که اکنون نیز به طور رسمی وارد جو مبارزه با سوریه شدیم. بارها گفتیم و باز هم می گوییم: گروه امویان که جمله "مسیحیان به بیروت، علویان به تابوت!" را فریاد می زنند دموکراسی و حقوق بشر برایشان مهم نیست! حمایت از آن گروه تنها به درد ایالت متحده آمریکا و اسرائیل می خورد و جنگی که می خواهند علیه سوریه به راه بیاندازند، قطعا جنگ ما نیست. به همین دلیل هیچ کس و هیچ بمب مشکوکی که از زمین و آسمان ببارد، نمی تواند ما را برای جنگ با اقوام خود که در طرف مقابل قرار دارند، قانع کند! اگر افرادی برای راضی نگهداشتن عده ای "جنگ در کشور یعنی جنگ در جهان" بگویند، ما نیز به خاطر مصطفی کمال با دین صلح جوی خود خواهیم گفت: "صلح در کشور یعنی صلح در جهان".! چرا که همه از ویرانی، خون، مرگ و اشک چشم حاصل از جنگ آگاهی دارند! از نظر ما درگیری کشورمان به ترتیب با سوریه، عراق، حزب الله لبنان و ایران و مشاجره با دنیای طرفدار اهل بیت یعنی شیعیان علوی از روی تصادف نبوده و هیچ علامت و نشانه خیر در این کار وجود ندارد! بدتر از همه، تلاش برای سوق دادن اهل سنت ترکیه به سوی وهابیت اموی را با نگرانی و عبرت مشاهده می کنیم. حواریونی که سعی دارند با تانک و ترور دموکراسی را به کشور سوریه ببرند، چرا کشورهایی نظیر عربستان سعودی که حتی برای زنان خود شناسنامه صادر نکرده، قطر که حتی به "د" دموکراسی دست نیافته، بحرین، اردن و دولتهای ترک به ذهنشان خطور نمی کند؟ حکومت ما دائما از فشار رژیم بعث سوریه و تسلط مذهب علوی شکایت دارد. کنجکاو شده و تحقیق کردم، از بین وزیران سوریه، 3 وزیر علوی، 3 وزیر مسیحی و 26 وزیر نیز سنی می باشند. خب، کشوری لائیک و دموکراسی که یک سوم آنرا علویان تشکیل می دهند از بین 326 نماینده مجلس حزب حاکم، 25 وزیر، 24 مستشار، دهها مدیر، 81 فرماندار، 81 فرمانده نظامی و 362 ژنرال چند نفرشان علوی هستند؟! آیا به نظر شما علوی نبودن حتی یک نفر از این اشخاص تصادفی می باشد یا اینکه یک مرض اموی تعصب آمیز و تبعیض آمیز مزمن می باشد.؟! می ترسم این حس برابری و عدالت شما که در دنیا نمونه می باشد!چشم بخورد..
گاهی اوقات سخنانی مثل "پیامهای سیاسی محلی می دهد، در حالیکه او یک رهبر دینی و مذهبی می باشد!" به گوشم می رسد. واقعیت اینست که؛ به عنوان کسانی که سخن حق را اصل قرار می دهیم، کسی نمی تواند ادعا کند که تاکنون به شکل کلاسیک گفته باشیم: به این حزب یا لیدر رای بده و یا نده! اما اگر خطری اتحاد و برابری ملی و برادری علوی – سنی ما را تهدید کند، ابتکار عمل به خرج دادن، آگاه ساختن مردم، دفاع از برادری و نابودی نقشه های شوم دشمن، حتی اگر خطری هم ما را تهدید کند از وظایف دینی و انسانی مان است، و گرنه نه خداوند، نه تاریخ و نه این ملت نجیب ما را نمی بخشند! زیرا ما هیچ زمانی ملای قصر و مفتی نفت و دلار نشدیم و نخواهیم شد! آیا امام جماعت شیر فروش که در مبارزه برای استقلال، فرانسویان را از ماراش راند، علامه شیرازی که مقاومت در برابر انگلیسیها را در عراق آغاز نمود، شیخ صالح العلی که برای استقلال سوریه در مقابل فرانسویان ایستاد، مرحوم امام خمینی که آمریکا و دست نشانده وی را از ایران بیرون راند، سید سیستانی که خروج نیروهای آمریکایی و اشغالگر را از عراق فراهم کرده و در مقابل اختلاف شیعه – سنی در عراق ایستادگی کرد و سید نصر الله کابوس امپریالیستها و کسی که باعث زانو زدن اسرائیل در لبنان شد، رهبران دینی و مذهبی نبودند؟ بعضی از اطرافیان سعی دارند به خاطر موضع انعطاف ناپذیر و شرافت و عزتمان، ما را به پشت صحنه هدایت کرده، خاموش کنند و حتی از بین ببرند! گویی آنها هنوز اطلاع ندارند که ما شاگردان مکتب کربلا و فرزندان امام حسین علیه السلام هستیم! سوگند به خدا که نه سکه های ابوسفیان، نه سفره های رنگین معاویه و نه زهر شمشیر یزید ملعون نمی تواند ما را از راهمان باز دارد! ما آگاهیم که نزد خداوند از مقام والایی برخوردار بوده و در قلب این امت نجیب هستیم. حتی اگر تاوان سنگین مادی و معنوی هم پرداخته باشیم، پس از حادثه کربلا این جان را برای قربانی کردن در راه حضرت علی (ع) نذر کرده ایم. حتی اگر در این راه شهید هم بشویم، نمی میریم چرا که ما یک بار مرده و هزاران بار زنده می شویم! بنا به گفته یونس امره؛
"دوست داشته و عاشق شدیم، دوستمان داشتند و معشوق شدیم. هر دم تولدی دوباره می یابیم، کیست که از ما بیزار شود؟"
جناب نایب رئیس گروه، شرکت کنندگان گرانقدر، نمی دانم چه حکمتی در این مسئله هست که هر قدر فتنه و درگیری در سوریه تشدید می یابد، کینه و نفرت اعمال شده نسبت به ما نیز بصورت واضح تری آشکار می شود. اگر دقت کنید، در ماههای اخیر با سیاستهای زشتی همچون تجزیه ما عاشقان اهل بیت بصورت علوی، شیعه، قزلباش، جعفری، بکتاش، رافضی، فلاح و برتری دادن یکی نسبت به دیگری مواجه هستیم. ذهنیت پالایشگر اموی که 14 قرن است ما را غیر مسلمان می پندارد، اکنون سعی دارد ما را از مذهب علوی نیز خارج کند. بنا به گفته خودشان "نصیری ها" یعنی ما علویهای عرب، نه به مسلمانی، نه به شیعه، نه به علوی و نه به اهل بیت وابسته نیستیم!؟ ضرب المثلی ترکی در این مورد می گوید: "کسی که به من کافر می گوید، کاش خودش مسلمان بود" قبل از هر چیز باید بگویم، گرچه باب میل آنها نخواهد بود تقریبا همه این مردم خود را نه "نصیریه" بلکه "علوی" معرفی می کنند. بدین وسیله به تمام علاقمندان و تمام جهانیان اعلام می داریم که هر قدر هم که سعی کنند ما را بوسیله اسامی متفاوت از هم جدا نمایند، دلهای ما با عشق حضرت علی و اهل بیت عجین شده و یک اجتماع واحد هستیم. تفاوتهای ساده ای هم که بین علویان وجود دارد، از اختلاف نظرهای موجود بین مذاهب سنی بیشتر نیست. هیچ کسی خود را بیهوده خسته نکند چرا که هیچ تفاوتی بین علویهای انطاکیه و قزلباشهای سیواس، جعفریان آذربایجان و بکتاشهای بوسنی، علویهای سوریه و شیعیان ایران وجود ندارد.! همه ما انسان، مسلمان، شیعه، علوی، جعفری، بکتاشی و قزلباش هستیم..! همه بالغ، حاضر و متحد هستیم! ما همه یکی، یکی هم برای همه ما..! سنی ها نیز برادران دینی ما هستند، دیگر انسانها هم جدای از دین، زبان، ملیت و طرز تفکرشان برادران ما هستند. ما به غیر از ذهنیت ابوسفیانی که اعتقاد خود را بر مبنای دشمنی با انسانیت و کینه توزی نسبت به اهل بیت و دوستداران آنها پایه ریزی کرده اند، با کس دیگری مشکلی نداشته و نخواهیم داشت..! ولی مجبور هستیم به کند ذهنهایی که نویسنده، روزنامه نگار، سیاستمدار، پروفسور و حتی رئیس دانشگاه شده اند ولی آدم نشده اند، بار دیگر از اینجا مذهب علوی را توضیح بدهیم! هرچند که می دانیم کسانیکه در عرض 14 قرن در مورد مذهب علوی چیزی یاد نگرفته اند، بازهم نخواهند خواست که چیزی یاد بگیرند. ولی ما دین خود را ادا کردیم، باید این نکته را در تاریخ نوشت. برای ارایه دلیل نیز در دیوان عدل الهی عرض می کنیم که:
ما علویها که به پیروی از اهل بیت افتخار می کنیم، همانند قریشیان به پیامبر عزیز جادوگر و دیوانه نگفته و در صف گویندگان نیز به هیچ وجه قرار نگرفتیم! ما علویها نسبت به پیامبر سوء قصد نکرده و با این عمل نخواستیم که وی را از دیارش مکه بیرون رانده و بکشیم، در صف چنین افرادی نیز قرار نگرفتیم! ما همانند ابوسفیان در جنگهای بدر، احد و خندق برای نابودی نبی خدا و دین مقدسش تلاش نکرده و در صف تلاش کنندگان نیز قرار نگرفتیم! ما علویها، در جنگ احد حضرت حمزه عموی پیامبر را بصورت وحشیانه به شهادت نرسانده، مانند هند جگر خوار نیز سینه اش را نشکافته و جگر وی را نخوردیم، در صف جگرخواران نیز قرار نگرفتیم! زمانیکه پیامبر در واپسین روزهای حیات خود برای نوشتن وصیت به امت قلم و کاغذ درخواست کردند، علیرغم سوره نجم ایشان را به هذیان گفتن متهم نکرده و در صف اتهام زدگان نیز قرار نگرفتیم! ما علویان، جنازه حضرت پیامبر (ص) را پس از وفاتشان رها نکرده و قبل از اینکه نماز میت خوانده شود، وارد معرکه سیاست نشدیم! ما بیعتی را که دیروز در غدیر خم با حضرت علی انجام دادیم، امروز در سقیفه آنرا فراموش نکرده و در صف فراموش کنندگان نیز قرار نگرفتیم! ما به جای سوار شدن بر تنها کشتی نجات امت (متوسل شدن به اهل بیت)، بر بلندای کوهها و بر بالای درختها نرفته و در صف چنین افرادی نیز قرار نگرفتیم! ما از دروازه شهر علم پیامبر یعنی حضرت علی روی برنگردانده و برای ورود به آنجا سعی نکردیم که از راههای نامتعارف وارد شویم! ما علویها، به دشمنان رسول خدا و قاتلین فرزندان وی حضرت نگفته و آنان را به صورت دسته جمعی و با پست سفارشی به بهشت برین نفرستاده و در صف فرستادگان نیز قرار نگرفتیم! بخاطر اینکه با اولین خلیفه بیعت نشد، خانه فاطمه، پاره تن پیامبر را به همراه فرزندانش حسن و حسین به آتش نکشیده و در صف چنین جبارانی نیز قرار نگرفتیم! ما، فاطمه بتول را که "رضایش در رضای خدا و خشمش نیز در خشم خدا" بود، پشت درب فشار نداده، دنده هایش را نشکسته و باعث سقط فرزندش "محسن" نشدیم، همچنین در صف دشمنان فاطمه نیز قرار نگرفتیم! جنازه حضرت فاطمه که فقط با حضور اهل بیت و در تاریکی شب دفن گردید، ما از افرادی نبودیم که باعث مخفی ماندن مزار آنحضرت شدند و در صف آن افراد نیز قرار نگرفتیم! ما علویان، علیرغم وجود دلیل قطعی، با قیاسهای شخصی و دلخواه، اکثر احکام دینی مثل نماز، وضو و غسل را تغییر نداده و در صف تغییر دهندگان نیز قرار نگرفتیم! ما برای حضرت علی در جنگ جمل، نهروان و صفین شمشیر نکشیده و باعث ریخته شدن خون صدها هزار مسلمان نشدیم، در صف عاملان خونریزی نیز قرار نگرفتیم! همانند امویان به مدت 83 سال برای حضرت علی (ع) که "دوستیش در ایمان و دشمنیش نیز در کفر و نفاق بود" در خطبه های نماز جمعه صریحا لعنت نفرستاده و در صف فرستادگان نیز قرار نگرفتیم! ما علویان، القابی همچون صدیق الاکبر، فاروق الاعظم، بدیع الزمان، امیرالمومنین را که نبی اکرم (ص) به حضرت علی (ع) نسبت دادند را به زور به دیگران نسبت نداده و از نسبت دهندگان نیز نبودیم! ما نوگلان پیامبر را که رسول خدا از عطر وجودشان استنشاق کرده و بوسه بر پیشانیشان می زد، سجده های خود را بخاطر آنها که سوار بر شانه های مبارکشان بود طولانی می کردند، همانند معاویه امام حسن را مسموم نکرده و مانع دفن ایشان در کنار مرقد مطهر جد بزرگوارشان پیامبر اکرم (ص) نشده و جسد مبارکشان را بر سر نیزه نکردیم و در صف این ملعونین نیز قرار نگرفتیم! ما علویها، همانند یزید ملعون، امام حسین، خانواده و یاران ایشان را در صحرای کربلا با لبی تشنه شهید نکرده و جهت انقراض نسل رسول خدا اقدام به انتقام کشته شدگان جنگ احد نکرده و در صف انتقام گیرندگان نیز قرار نگرفتیم!
علویان، امام زین العابدین، حضرت زینب و فرزندان پیامبر را همانند اسراء درغل و زنجیر از کربلا تا شام نبرده و در صف این ظالمان نیز قرار نگرفتند! ما، اولاد پیامبر و 11 امام از 12 امام که امانتهای ایشان بودند را بصورت خائنانه مسموم نکرده و با تازیانه شهید ننموده و در صف شهید کنندگان نیز قرار نگرفتیم! همانند یزید ملعون کعبه مکرمه را با منجنیق خراب نساخته و همانند ولید ملعون قرآن کریم را بر سر نیزه ها نکرده و در صف پاره کنندگان قرآن نیز قرار نگرفتیم! ما علویها، همانند هارون الرشید امام موسی کاظم (ع) را در زندانهای زیرزمینی مسموم نکرده و به شهادت نرسانده، در صف مسموم کنندگان نیز قرار نگرفتیم! مروان را که مورد لعن و نفرین پیامبر اکرم (ص) قرار گرفته و توسط ایشان از مدینه رانده شد، دوباره به مدینه دعوت نکرده و ابوذر دوست عزیز پیامبر را به ربذه تبعید نکرده و در صف تبعید کنندگان نیز قرار نگرفتیم! ما خون، جان و ناموس عاشقان اهل بیت را همچون ابن تیمیه مباح نساخته و در صف این افراد نیز قرار نگرفتیم! ظلمها و قتل عامهای بیشماری که در حق اهل بیت صورت پذیرفت را در قالب اجتهاد نشان نداده و برای جانیان نیز از کیسه خلیفه پاداش نبخشیدیم! ما علویان، با مالیاتهایی که دیگران پرداختند، در رفاه زندگی نکرده و از منبرها به کسانی که از مذهب ما نیستند، منحرف نگفته، حیوانات ذبح شده توسط آنها را نجس نخوانده و ازدواجهایشان را حرام اعلام نکردیم و در صف کسانی که چنین اعمالی را مرتکب شدند نیز قرار نگرفتیم! ما همانند بعضی از علمای کاخ عثمانی فرمان ندادیم که کشتن کسانی که پیرو مذهب ما نیستند اولی تر از کشتن مسیحیان و یهودیان می باشد و با این فرمان هزاران علوی معصوم را نکشته و در صف صادر کنندگان فرمان قتل نیز قرار نگرفتیم! ما، هزاران نفر علوی را در درسیم همانند موشها مسموم نکرده و در صف مسموم کنندگان نیز قرار نگرفتیم! ما، خانه ها را در ماراش، چوروم و غازی به بهانه اینکه پیرو مذهب دیگری می باشند، نشانه گذاری نکرده و کشتار فرقه ای انجام ندادیم! 37 نفر را زنده زنده در سیواس به آتش نکشیدیم! کسانی که با مذهب ما هماهنگ نبودند را کافر و اهل جهنم معرفی نکرده و به بهشت نیز همانند مزرعه پدری نگاه نکردیم! ما علویها، قرنها افراد مذاهب دیگر را به سوی سیاست انکار سوق نداده و نگفتیم که "همانند من سنی شو و گرنه بدون دین باقی می مانی" در صف چنین افرادی نیز قرار نگرفتیم! ما نه در سخن بلکه در عمل نیز بخاطر اینکه مخلوق را به خاطر خالق دوست داریم، به معبد هیچ یک از ادیان حتی مجوسی و بودیست هم، خانه اعجوبه و عیاش نگفته و در صف گویندگان هم قرار نگرفتیم! ما نگفتیم که جاده موسوم به زینب کبری در دمشق را به نام "یزید" ملعون تغییر خواهیم داد! ما علویها همانند شیخ آرور، شیطان سوریه در برنامه های زنده تلویزیونی نگفتیم که "اسد کافر را سرنگون کرده، علویان و حمایت کنندگان اسد را نیز از چرخ گوشت رد کرده و گوشتشان را طعمه سگها خواهیم نمود!" همچنین در صف گویندگان این جمله نیز قرار نگرفتیم! ما از یزید تقایی که هزاران سرباز و پلیس سوری را با فریادهای الله اکبر سر برید، حمایت نکرده و در صف حامیان نیز قرار نگرفتیم! ما علویها، سمت راست را نشان داده و چپ را مورد هدف قرار ندادیم، به وطن خویش خیانت نکرده و پرچم خویش را به آتش نکشیدیم، مجسمه مصطفی کمال را واژگون نساخته و بر روی زمین نکشیدیم، در صف این خائنین نیز قرار نگرفتیم!... "آه! چندین و چندین مورد دیگر، آنچه که به نظر عظیم می آید، چیزهای کوچکی بیش نیستند!" آری کسانی که نشنیدند، بشنوند و کسانی که نمی دانند، بدانند که علوی بودن آنگونه که بیان می کنند نیست، بلکه اینگونه است! مورخان ثبت کنند، شما و مولایم نیز شاهد باشید که فقط قسمت کوچکی از حقایق تاریخی را که دشمنان اهل بیت آنرا مخفی می کنند، برایتان آشکار ساختم و مظلومیت علویهای نجیب را برایتان بازگو کردم! خب، آیا تمام اعمال شمرده شده را برادران سنی مرتکب شده اند؟ قطعا خیر، کسانی که مرتکب آن اعمال شده دشمنان انسانیت و اهل بیت بوده از سُفیانیان و مروانیان هستند! به همین سبب نیز دائما از برادران سنی خود خواهش می کنیم که از امویان فاصله گرفته و صفوف خود را بطور کامل مشخص کنند. اما علیرغم همه اینها، اگر کسی از زخم عمیق خود هراسان است، از نظر ما مشکلی نیست!.. آری پیشنهاد می کنیم، از این پس کسانیکه می خواهند حتی یک کلمه درباره علویان بگویند، دوبار اندیشیده، به آینه نگاهی انداخته و با احترام کامل سخنشان را بر زبان بیاورند.
جناب نایب رئیس گروه، حضار گرامی، در خاتمه می خواهم یادآوری کنم که همگان آگاه باشند که علیرغم همه مسایل و اتفاقات از برادری علوی – سنی خود دست برنداشته و اجازه نخواهیم داد کسی آرامش انطاکیه را بر هم زند. همچنین بر این باور هستیم که زمان آن فرا رسیده است که فعالین اقتصادی برای ساخت مجتمع بزرگ اهل بیت که قابلیت برآورد تمام نیازهای فرهنگی و دینی علویان عرب و مدیترانه را داشته باشد، آستین ها را بالا بزنند. اعلام می نماییم که آماده اعطای امتیاز افتتاح شعبه بنیاد فرهنگی همبستگی با اهل بیت در شهرستانهای مختلف هستیم. آرزو می کنم که با آرامش خاطر و شکیبایی مستمع دیگر سخنرانان گرانقدر باشید. ارادت و احترام خود را تقدیم همه شما عزیزان می دارم...
با تشکر