رهبر شیعیان ترکیه با تحلیل خبر رشوه و پولشویی که در کشور رخ داده است گفت: " این کشور که با خون صدها هزار شهید به دست آمده، ارزش مشترک تمام مردم است، هیچ کس حق ندارد این کشور را مال شخصی خود بداند."
"در کشور حوادث فوق العاده ای در حال رخ دادن است. پول ما حدود پانزده درصد از ارزش خود را از دست داده است. گناه شهروندان چیست؟
برای چه دعوا می کنند؟ این که سهم تو کم شد، سهم من باید بیشتر باشد و سهم تو کمتر. به جز این دعوای چه چیزی می تواند باشد؟ می توانید جواب این سوال را بدهید؟
آن طرف گویا کسی در کشور رشوه ای داده، اگر از لفظ گویا استفاده می کنم نمی خواهم بگویم که اینطور نیست. برداشت اشتباه از حرفم نشود، اما این که چیز جدیدی نیست. اگر برخی مسائل مطرح نمی شد، اگر مسئله ی بسته شدن موسسات برخی مطرح نمی شد آیا باز هم این حادثه را آشکار می کردید؟ این پولشویی صد میلیارد دلاری، به اندازه ی سی برابر بودجه ی ارمنستان و پانزده برابر بودجه ی آذربایجان است. اگر چنین اختلاسی در استانبول صورت گرفته باشد فقط می توانم برای این کشور ابراز تاسف کنم. من نمی توانم بگویم که حتما این اتفاق افتاده است اما مدارکی که در رسانه ها منتشر شده است حاکی از درستی این ماجراست. صد میلیارد دلار!
اما شما چرا تاکنون چشمتان را روی این ماجرا بسته بودید؟ این اتفاق که یکباره و در یک شب اتفاق نیفتاده است. کسانی که این کار را انجام می دهند چرا این کار را می کنند و کسانی که از این ماجرا باخبر بودند چرا سکوت کرده اند. حالا که شما از این حادثه متاثر شده اید سکوت خود را شکسته اید، من این کار شما را درک نمی کنم.
ما در طرف ملتیم
ما کدام طرف قرار داریم؟ ما طرف هیچ کس را نمی گیریم. ما طرفدار کشورمان هستیم، طرف حق و حقدار هستیم. چه کسی محق است؟ محق ملت ماست. ملت چرا باید این مصیبت را تحمل کند؟ چرا حالا ملت در شرایطی قرار گرفته است که باید برای استقلالش بجنگد؟ ما صد سال پیش استقلال خود را به دست آوردیم. چه بلایی به سر ما آمده که در این شرایط قرار گرفتیم؟ ما از سال 1920 با 250 هزار شهیدی که در این راه دادیم استقلال خود را به دست آوردیم و حفظ کردیم. چه شده؟ کشورمان تحت اشغال قرار گرفته؟ چرا ما در شرایطی قرا گرفتیم که مجبور باشیم برای استقلال کشورمان بجنگیم؟ اول جواب این سوال را باید داد.
این کشور خیلی با ارزش است. من وطنم و ملتم را دوست دارم. این یک حقیقت است. اما نژاد پرست نیستم. ملت ما قرن ها سینه ی خود را در مقابل تجاوز بیگانگان سپر کرده، صد ها هزار شهید فدای کشور کرده اند، چه اتفاقی برای ما رخ داده است؟ ملت ما ملت با ارزشی ست. آیا اینکه ملتم را با ارزش می دانم نژادپرستی ست؟ زمانی که از واژه ی ملت استفاده می کنم منظورم کرد، لاز و چرکس است. منظور من تمام کسانی ست که زیر این پرچم قرار دارند، همه ی انسان هایی که در این کشور زندگی می کنند. ما یک ملتیم. هیچ کس حق ندارد وقار و صبر این ملت را به بازی بگیرد. هیچ کس حق ندارد خود را صاحب این ملت بداند. این کشور واقعا کشور با ارزشی ست. من استانبول را با هیچ شهر دیگری دردنیا عوض نمی کنم. باید از این کشور محافظت کنیم.
ما با قوانین، موسسات و انجمن های خود باید این کار را انجام دهیم. باید از آن محافظت کنیم. خدا را شکر دولتی داریم. خدا ما را بدون دولت رها نکند. خدا ما را بدون ارتش و پرچم رها نکند. ما این ها را داریم، به آن ها پول می دهیم. اگر خودمان با 800-900 لیر امرار معاش می کنیم، به آنها 8 هزار تا 10 هزار لیر پول می دهیم تا از وطن ما محافظت کنند. به آنها رای می دهیم تا کشور را اداره کنند. آنها باید کشور را درست اداره کنند.
خداوند به مدیران دولت ایمان و توجه عطا کند. رفتار اشتباه آنها به نفع ما نیست. اشتباه آنها به ضرر تمام کشور است. به ضرر تمام ملت است. اگر ترکیه آسیب ببیند دنیای اسلام هم از این مسئله آسیب می بیند. اگر ترکیه استقلال خود را از دست بدهد، دنیای اسلام هم استقلالش را از دست خواهد داد.
اداره ی اشتباه کشور به نفع ما نیست. اگر اشتباهی از آنها سر بزند، کشور ضرر می کند. اگر مدیران کشور، آنهایی که در کشور در قدرت قرار دارند اشتباهیی نکنند و کارشان را همیشه درست انجام دهند، کشور از این اتفاق فایده خواهد دید. ملت باید پیرفت کند. کشور باید پیشرفت کند تا دشمن نا امید شود. این آرزو و دعای ماست. و امیدوارم که اشتباهات به نوعی رفع شده و نقایص برطرف شود.
صاحب این کشور ملت هستند، اشخاص نیستند
یک طرف به طرف دیگر می گوید که شما رشوه گرفته اید و فرار کرده اید. ما هم در این کشور زندگی می کنیم. آیا این طور نیست که کسانی که حقشان است پیروز شوند؟ حتما باید با کسی بیعت کنیم؟ وظیفه ی عدالت این است که حق هر کسی را به او بدهد، هر کسی در جایگاهی قرار بگیرد که لایقش است. آیا این اتفاق می افتد؟ اگر نمی افتد چه کسی مانع آن می شود. اگر کسی قرار است در جایگاهی قرار بگیرد تو چرا خودت را در آتش می اندازی و حق دیگران را پایمال می کنی؟ چطور می خواهید حساب این کارها را روز قیامت پس بدهید؟ کسی که با تو نباشد دشمن است و کسی که باتو باشد دوست؟ این منطق دیدگاه فاشیستی ست، نیست؟ هر چه را حقوق، وجدان، قانون و عدالت ایجاب می کند انجام دهید. با وابستگی به یک نفر که نمی شود کشور اداره کرد. اگر روزی کسانی که پول از ما می گیرند با همه ی شهروندان کشور برخورد یکسان داشته باشند در این صورت کشور در صلح قرار خواهد گرفت. اگر این ها رفتاری ناعادلانه داشته باشند کشور رنگ آرامش نخواهد دید.
کسانی که از نعمت های کشور بیشتر استفاده می کنند باید مصائب آن را نیز بیشتر تحمل کنند. شما کارمندی و یا رفتگری را برای فرزندان ما زیاد می بینید. رفتگران را هم از کارشان بیکار کردید. برای شما متاسفم. شما رفتگری و کارمندی فرزندان ما را تحمل نمی کنید اما وزارت را لایق فرزندان خودتان می دانید. چنین عدالتی وجود دارد؟ اگر آنها گناهی مرتکب شده بودند به زندان بیندازید، اگر اموال این کشور را اختلاس کرده باشند اعدامشان کنید. انصاف داشته باشید، رفتگری را هم برای این بچه ها زیاد می بینید. چه بگویم؟
اگر مسئله احزاب مطرح باشد، بله همه طرف حزب خودشان را می گیرند و از آن حمایت می کنند. اما اگر در مقام قضاوت قرار می گیرید باید بی طرف باشید. پیامبر اینگونه رفتار می کرد. امامان ما نیز همین رفتار را داشتند. شما برای خودتان دین تازه آورده اید؟ این کشور میراث پدربزرگ شما که نیست. بروید و سنگ قبر شهدا را بخوانید. آنها فقط اجداد شما نیستند. چه کسی می گوید که اطرافیان و دوستان شما حق استفاده از این کشور را دارند و دیگران ندارند. این براساس کدام وجدان، قانون و حق درست است؟
خداوند ایمان، عدالت و توجه نصیب کند. چیزی که لایق این کشور و ملت است، آزادی و استقلال است. خداوند این آزادی و استقلال را برای همه ی کسانی که در این کشور زندگی می کنند حفظ کند. خدا اتحاد و برابری ما را حفظ کند. ما را از شر لقمه های حرام و اهانت و غفلت دیگران نجات دهد.